خدمتی که اولیایی به همدانی ها کرد، ابن سینا به پزشکی نکرد!

نیم فصل خواستم بروم رمضانی اصرار کرد که بمانم

b_150_100_16777215_00_images_stories_daftar_khorshidi.jpgاین روزها که پاسی ها دنبال گزینه اصلی جانشینی مجتبی خورشیدی هستند، سرمربی مستعفی پاس در خانه به استراحت می پردازد و حتی تمایلی به دیدن مسابقات فوتبال از شبکه سیما هم ندارد.

 

به گزارش "همدان فوتبال"، مجتبی خورشیدی پس از دریافت اولتیماتوم از سوی مدیریت باشگاه، درنگ نکرد و ضمن بازگشت به همدان و خداحافظی با بازیکنان، اثاثیه اش را جمع کرد و به تهران رفت.

 

رفتن خورشیدی البته با اظهارنظرهایی متفاوت بویژه از سیمای مرکز همدان همراه بود که انتقاد وی را به دنبال داشت. خورشیدی در عین حال از همدان فوتبال قدردانی کرد و معتقد بود هرچند برخی انتقادها از وی درست نبوده اما این پایگاه خبری در نوع خود حرفه ای به رویدادها می پردازد. ماحصل دقایقی از گفت وگوی همدان فوتبال با سرمربی سابق پاس جالب و خواندنی است:


* عقب مانده ترین تیم قبل ازشروع فصل بودیم!

16 روز مانده به نقل و امکانات تیم را تحویل گرفتم در حالیکه خیلی از تیم ها از دو ماه قبل تمرینات خود را شروع کرده بودند.

با وجود تلاشی که داشتیم، خیلی از بازیکنان مدنظر قرارداد بسته بودند و خیلی ها هم به خاطر عقبه پاس نیامدن قرار داد ببندند.

اما یکسری از بازیکنان نظیر پورحاجی، پوراسدالله و عماد قاسمی با وجود اینکه مشکلات زیادی تیم به لحاظ مالی داشت اما آمدند و قرارداد بستند. ما در نقل و انتقالات قبل از فصل و حتی آماده سازی تیم از خیلی از باشگاه ها عقب تر بودیم.


* بازیکنان جدید درجا زدند!

بعد از اردوی آماده سازی قبل از فصل پنج شش بازیکن مثل علی حق دوست، علی مولایی و امیر محبی حاضر نشدند بمانند و گفتن پاس پول ندارد و رفتن. با این شرایط هم دست ما را توی پوست گردو گذاشتند. به هر حال پاس پولی نداشت که بدهد.

وقتی هم شروع کردیم از نظر مالی و روحی - روانی مشکل داشتیم. حتی برای تغذیه و خورد و خوراک هم مشکل داشتیم. هر روز به عنوان سرمربی باید تک تک با بازیکنان صحبت می کردم و تا با وجود مشکلات مالی به آینده امیدوارشان می کردم و اجازه نمی دادم تنش ها به بیرون درز پیدا کند و بازیکنان برای مسابقات به بهترین شکل حاضر می شدند.


* به بازیکنان سیب زمینی می دادم

حتی برای تغذیه بعد از تمرین مشکل داشتیم . حتی می گفتم یک گونی سیب زمینی می خریدند و داخل تنور نانوایی می گذاشتیم تا به به نوعی با خوراندن سیب زمینی به بازیکنان، کربوهیدرات بدن آنان را جبران کنیم تا بعد از دو سه جلسه تمرین به مشکل برنخورند. اما همین پاس در سنوات گذشته اردوهای آنچنانی و خارج از کشور و البته ریخت و پاش های فراوان داشت.

باید حق و انصاف را رعایت می کردند... با این شرایط تیم را پیش بردیم.


* مجری سیمای ورزش همدان را از کجا آوردند!

با این شرایط سخت که سپری کردیم خیلی از دوستان اصلا درک نداشتند در چه شرایطی هستیم. این مجری محترم سیمای ورزش همدان که گفت فرش قرمز از زیر پای خورشیدی جمع شد... این مجری ای کاش 10 دقیقه می آمد سرتمرین ما و می دید با چه شرایطی تمرین می کنیم. باشگاه داری این نیست که با یک برد بیایند رختکن و مصاحبه کنند و بگویند تیم پاس قدمت داره، تیم پاس ارزش داره... ولی وقتی نتیجه نگرفت دیگر آفتابی نشوند تا ببینند مشکلات چیه. مسوولان صدا و سیما چطور اجازه می دهند این افراد بیایند و راحت هر حرفی را به زبان بیاورند. این آقا یکبارهم برسر تمرین ما نیامده و چطور به خودش اجازه می دهد ندیده، قضاوت کند.


* بازی با ابومسلم شروع نشده خداداد گفت سه بر صفر عقب هستید!

بین دو نیمه بازی مس رفسنجان با پیراهن گل آلود و خیس در هوای سرد رفتیم داخل زمین اما آنها لباس های خود را بین نیمه عوض کردند و با این شرایط بچه ها غیرت کردند و امتیاز لازم را گرفتیم.

فوتبالی ها می دادند که 70 درصد باید بیرون زمین برنده باشی 30 درصد داخل زمین. در بازی با ابومسلم بازیکنان با آستین کوتاه در دمای زیر صفر گرم می کردند. خداداد عزیزی به من گفت؛ ما سه صفر از شما جلوییم. هم لباس آستین بلند به بازیکنان دادیم و هم گرمکن به آنها.


* بدون یک ریال پول 14 امتیاز گرفتیم

14 امتیاز را در نادرترین شرایط گرفته ایم. از 10 بازی که 14 امتیاز گرفتیم بدون یک ریال پول بود. یعنی یک ساختمان را تا طبقه دهم بنا کردن بدون اینکه یک ریال بابت مصالح پرداخت کنم. این دو هفته آخر هم یکسری مشکلات به تیم تزریق شد. ای کاش می امدند و بررسی می کردند در این نیم فصل که چرا بازی آخر را باختیم اما این چنین نشد. گفتند تیم ضعیف نتیجه گرفته و جایگاه واقعی اش این نیست. ای کاش می آمدند سر تمرین همین دوستان و می دیدند چطور پول جور می کنیم و می رویم بازی های خارج از خانه . نه اینکه چون این نفر الان دیگر در تیم نیست حالا بیاییم، تخریب کنیم و نابودش کنیم و بگوییم او در تیم نتیجه نگرفته.


* تیمداری پاس انگار در زمان جنگ جهانی دوم است!

این شرایطی که من کار می کردم را تشبیه می کنم به تیمداری در جنگ جهانی دوم که برای تیم ها و بازیکنانش رقم می خورد.

اما من به عشق مردم دم نزدم و کار کردم. پارسال تیم ما می توانست راحت صعود کند. یک شانسی به ما داده شده بود. این آقایان که می گویند ارزش پاس و قدمتش در فوتبال ایران بالا است یکبار در آن زمان که 20 روز تمرین می کردیم آمدن سر تمرین و وضعیت تیم را جویا شوند؟ مدام می گویند پاس هبه شده به شهیدان!


* خدمتی که اولیایی به همدانی ها کرد، ابن سینا به پزشکی نکرد!

مجید جلالی می گفت اگر مردم همدان بدانند اولیایی برایشان چکار کرده مجسمه اولیایی را در همدان نصب می کنند.

خدمتی که اولیایی به فوتبال همدان کرد ابن سینا به پزشکی نکرد. اما او را با بی مهری فرستادن رفت و بعد آن هم ملاحی و صوفی و شمسی پور و خیلی از مربیان آمدند و رفتند. حاصلش این شد که یک تیم لیگ برتری آمد به لیگ یک و حالا این شرایط را دارد. ایراد کار را کالبد شکافی نکرده اند و یکی پیدا نشده که بررسی کند که اشکالات کار که مقصر آن گروهی است نه عامل فردی، در چیست.


* استاندار برای روشن شدن دلایل افول پاس گروه کارشناسی تشکیل دهد

آقای نیکبخت مدیری ورزشی است و ریز و درشت ورزش را می داند. این فرصت خوبی است که نصیب ورزش همدان شده. استاندار باید گروه کارشناسی تشکیل دهد که دلایل افول پاس را بررسی کنند. نیکبخت بسیار ورزشی و علاقه مند است که بارقه های امید را در دل فوتبالدوستان ایجاد می کند. نباید اجازه دهد تیم از این که هست بدتر شود. آرزو می کنم پاس موفق شود. البته به خاطر مردم همدان و جوانانی که از امکانات شهرهای بزرگ محروم هستند. با این تفاصیل که ورزش که می تواند عامل بازدارنده از فساد و اعتیاد باشد، کمک کنند تیم پاس موفق شود. باید جوابگوی مردم باشند نه اینکه از لیگ برتر به لیگ یک و از لیگ یک به لیگ دو بیفتد.


* 9 بازیکن اصلی را مقابل ابومسلم نداشتم

در بازی آخر 9 بازیکن اصلی را نداشتم. خورج، محبوب مجار، عاقلی ، گداری و هوشیار مصدوم بودند. رضایی و پوراسدالله هم محروم، لفته و شهرویی هم از تیم جدا شده بودند و 9 بازیکن را از ترکیب نیم فصل اول نداشتیم. محمدرضا سلیمانی که 16 سال سن دارد هم وقتی فرستادم داخل زمین، بدنش مثل بید می لرزید. خب به هر حال در لیگ یک بازی نکرده بود و 48 ساعت روی روان این بازیکن کار کرده بودم. او یکی از آینده داران فوتبال همدان است. با این شرایط سخت بازی ابومسلم را گذراندیم.


* نیم فصل خواستم برم رمضانی اصرار کرد که بمانم

نیم فصل به رمضانی گفتم بزار من بروم، 9 بازیکن اصلی را ندارم، مصدوم داریم، محروم داریم، من تیم را تا اینجا رساندم. پشت تلفن گفت تو می خواهی در فوتبال زندگی کنی این ناجوانمردی است که تیم را به امان خدا بگذاری و بری. باید بایستی و کار کنی. گفتم باید بازیکن تزریق شود و او هم خیلی تلاش کرد اما بازیکنان مدنظر به تیم ما نرسیدند. هشت بار رفت تهران و آمد، به هر حال تعلیق بودیم و اجازه نداشتیم بازیکن بگیریم. حقی و اشجاری به بازی با ابومسلم نرسیدند و بابک بیداری هم دو روز قبل از بازی با ابومسلم به ما رسید که هماهنگی لازم صورت نگرفت. بیداری را یکدفعه آوردیم گذاشتیم وسط قلب دفاع. اما حالا این بازیکنان جذب شدند، هماهنگ شدند، محروم و مصدوم نداریم و تیم شاکله خوبی پیدا کرده.


* تیم برای سرمربی جدید مثل عسل می ماند!

سختی ها و تلخی ها را من خورشیدی چشیدم و الان به شیرینی عسل رسیده و تیم برای سرمربی جدید مثل عسل می ماند. هم اکنون مسوولان دارند حمایت می کنند و روال باشگاه داری واقعی را در پاس را احیا می کنند.

الان مشکلی در تیم نمی بینم اما همین تیمی که الان مشکل ندارد اگر حمایت نشود و به امان خدا رهایش کنند حتما سقوط می کند. باید حمایت کنند تا بتواند مدعی شود. شهرداری تبریز پارسال و در نیم فصل دوازدهم بود اما پایان فصل قهرمان شد چون حمایت شد.


* به من فرصت ندادند که پاس را به جایگاهش برسانم

12 هفته فرصت داشتم که تیم را به جایگاهش برسانم اما به من فرصت ندادند و گفتند یکی دو بازی فرصت داری. گفتم اگه یکی دو بازی فرصت هست پس بهتر همینکه بروم و کسی بیاید که شما اعتقاد دارید و فکر می کنید که نتیجه می گیرد. به هر حال آن مربی که بیاید هم باید کمک شود تا فردا قیامت پیش وجدان خودشان شرمنده نباشند که تیم را به همدان آوردند و حمایت نکردند و به این سرنوشت رسید!

 

گفتگو از ميثم ناصرنژاد