با قهرمان نگونبخت آسیا؛ از لیگ برتر تا دسته سوم/ پاس در چنگ دخالت سیاسیون
- توضیحات
- نمایش از دوشنبه, 06 تیر 1401 17:43
- بازدید: 323
تیم پاس از تهران به همدان نقل مکان کرد تا حیاتی دوباره را تجربه کند، اما انگار از همان روز نخست انتقال، شمارش معکوس ناکامی این تیم به صدا درآمد و سالهاست جز ناکامی، عایدی برای فوتبال استان نداشته است.
به گزارش "همدان فوتبال" و به نقل از خبرگزاری فارس، قهرمان آسیا بود، تیمی گردنکلفت در غرب پایتخت، عنوان سومین قطب فوتبال ایران را یدک میکشید، پرستاره و البته ستارهساز بود، خیلی از بزرگان فوتبال این مملکت را با پیراهن سبزرنگ خودش بزرگ و البته بهنام کرده بود.
آن زمانی که داشتن یک زمین تمرین معمولی آرزوی همه تیمهای فوتبال بود، صاحب ورزشگاه اختصاصی و امکانات بسیار عالی در محله اکباتان تهران بود. قهرمانیهای مختلفی در لیگ ایران، جام حذفی و آسیا داشت و ستاره درخشان فوتبال ایران بود.
تمام این حرفها در وصف پاس بود، تیمی سربلند که روزگاری برای خودش به عنوان یک مدعی در همه جامها حرفی برای گفتن داشت، تیمی که هنوز هم مشخص نشد بر چه حساب و کتابی و بر چه اصول تیمداری رخت انتقال بر تن پوشید و کولهبار سفر از پایتخت فعلی ایران پوشید و راهی اولین پایتخت این کشور کهن شد.
از شهرک اکباتان تهران به سمت شهر اکباتان قدیم (همدان) آمد تا موتور توسعه و ناجی ورزش همدان باشد و در کنار خودش دست ورزش را بگیرد و بالا بکشد، اما به جز شکست و ناکامی و هدررفت میلیاردها تومان پول بیتالمال، عایدی برای ورزش کسب نکرد.
پاس همدان، به جرأت میتوان گفت که ناودان دورریز استان بوده است، این تیم پس از ۱۶ سال حضور در ورزش استان، هیچ فایده و بهرهای برای ورزش همدان به ارمغان نیاورده و شاید تنها افتخارش کسب عنوان قهرمانی در جام سهجانبه سرداران همدان باشد!!
پاس سالهاست که ناودان دورریز سرمایههای استان شده و حتی اعتبارات ورزشی مادستان را نیز به مانند جاروبرقی میمکد و دست آخر نیز سقوط، شکست و تحقیر را سوغات خود میکند.
از لیگ برتر تا دسته سوم را طی چند سال طی کرد که ماحصل نداشتن یک ساختار درست باشگاهداری و البته دخالت بیش از حد سیاسیون در امور آن است.
نبود نظارت کافی و تزریق پولهای بیحساب کتاب، بارها پای این تیم نگونبخت را به پروندههای تبانی مختلف، دوپینگ و... باز کرده است و بدهی انباشته شده نیز سوغات همین امر است.
پاس همدان در فصل فعلی درشرایطی قرار داشت که کمکم باید اسب خود را برای حضور در لیگ دسته سوم فوتبال باشگاههای کشور زین میکرد که با خوششانسی از خطر سقوط فرار کرد. شاید بدبینترین هوادار فوتبال همدان هم فکر نمیکرد که سرنوشت پاس اینگونه به ورطه نابودی کشیده شود، اما فوتبال روی بد خود را به همدانیها نشان داد تا تیمی که ۱۶ سال پیش و در همین روزها دلبری میکرد، امروز عزم مسوولانش برای بقا در لیگ دسته دوم جزم شده باشد.
این روزها که صحبت از تشکیلاتی شدن باشگاه پاس است و حضور هیأت مدیره قوی را نوید میدهند باید عرض کنیم که تجربه ۱۶ ساله پاس در همدان نشان داده که هیأت مدیره غیر فوتبالی خود بلای جان است و عمده ناکامیهای تیم مربوط به دخالتهای بیچون و چرای همین هیأت مدیره و سیاسیون آن است.
درست چند سال پیش که امیر عظیمی سکان مدیریتی باشگاه را در دست گرفت همه گفتند تمام مشکلات پاس رتق و فتق شد و دیگر میرویم برای رسیدن به قلههای ملی، اما ثمره آن شدن سقوط به لیگ دسته سوم.
امروز هم عابری منصور آمده و خوب خرج تیم پاس میکند، اما امیدواریم شکاف هیأت مدیره با وی کار را به جایی نرساند که این مدیرعامل هم عطای حضورش در تیم پاس را به لقایش برساند.
دخالتهای بیجا و عدم نظارت صحیح از پول تزریقی بیتالمال به باشگاه در ۱۶ سال گذشته یکی از بزرگترین حفرههای مدیریتی پاس است.
تیم طلسم شده پاس از بدو ورودش به همدان به جز شکست و ناکامی دستاوردی برای فوتبال همدان نداشته است، انگار قرار نیست لبخند و شادی جای اشک چشم هواداران پاس را بگیرد و برای یکبار هم که شده عروسی به کوچه همدانیها بیاید.
در روزهای نخست حضور پاس در همدان، این تیم دارای امکانات خوبی از جمله اتوبوس و دهها وسیله ریز و درشت شده بود، اما آنقدر این باشگاه بی در و پیکر شده بود که حتی وسایل اولیه تیم از جمله میز و صندلی و حتی و لپتاپها هم در باشگاه گم میشد چه برسد به داستان اتوبوس و فاکتور ۱۵۰ میلیونی آب هویج!
در تاریخچه پاس همدان چیزی به جز ناکامی و سقوط نبوده است اما در حال حاضر انگار روزنهها امید بر روی تیم باز شده است با حضور عابری منصور، تیم به جایی رفته که گویا اوضاع در حال رتق و فتق است، فقط امیدواریم دباره دخالت سیاسیون شکل نگیرد تا شاهد نگون بختی قهرمان آسیا باشیم.
امیدواریم به عابری منصور فرصت بدهند و با عدم دخالت بگذارند برای یکبار هم که شده این تیم بدبخت، رنگ خوشبختی ببیند و ساختاری درست داشته باشد که همه چیزش سر حساب و کتاب باشد.
مجتبی دیآبادی