براي فردوسيپوري كه ميتوانست عادل هم باشد!!
- توضیحات
- نمایش از سه شنبه, 17 خرداد 1390 18:27
- دسته: تحلیل و نقد
- بازدید: 2493
برنامه 90 يكي از پرمخاطبترين توليدات سيما است كه متاسفانه به علت عدم وجود نظارت صحيح به ابزاري جهت عقده گشايي و ارائه نظرات شخصي عادل فردوسيپور تبديل شده است.
به گزارش "پايگاه اطلاع رساني فوتبال همدان"، شب گذشته برنامه 90 يكي از مغرضانهترين توليدات خود را پيش روي مخاطبان قرار داد.
متاسفانه در برنامه شب گذشته 90 عادل فردوسيپور يكبار ديگر با سياست خاص و شناخته شدهاي كه از وي سراغ داريم، برنامهاي روي آنتن برد كه فقط در آن اهداف شخصي خود را بروز داد. به همين سبب جهت تنوير افكار عمومي و آگاهي ايشان از اطلاع ما از اهداف و برنامهريزيهاي پيچيدهاي كه در توليد اين برنامه به كار ميبرد، بد نديديم كه نكاتي را ياد آور شويم. جناب آقاي فردوسيپور! بنده به عنوان يك بيننده و نه يك فرد صاحب نظر، سالهاست كه بيننده برنامه شما هستم و اگر شماره همراه بنده را كنترل كنيد، در بيش از 90درصد مسابقات شما از قبل از حضور پاس در همدان شركت داشتهام و از بينندگان جديد شما نيستم. اما در خصوص برنامه اخير شما؛ از اولين بخش شروع مي كنيم و مرحله به مرحله جلو ميرويم: 1- طرح سوال سوال مسابقه پيام كوتاه شما قرار بود در خصوص انتقال تيمها از تهران به شهرستانها در راستاي تمركز زدايي باشد، نه انتقال تيمها از شهري به شهر ديگر! سوال اول خيل مردم شهرستانها را با پاسخ مثبت مواجه ميكرد و سوال طرح شده پاسخ منفي مردم را به همراه داشت و به نوعي ميتوان گفت كه عادل فردوسيپور با سياستي خاص فكر عوام و مردم عادي را از جهت اصلي پرسش با اين تغيير ريز و نكته ظريف منحرف كرده بود كه به خواسته خود نيز رسيد. از طرفي بهتر بود كه برنامه كارشناسي با حضور افراد موافق و مخالف صاحب نظر و نه بياطلاع! اين هفته تشكيل ميشد و در برنامه هفته بعدي كار نظر سنجي و آن هم با سوالي حقيقي و صحيح كه پروسه انتقال تيمها از تهران به شهرستانها را تشريح ميكرد، برگزار و برقرار ميشد. 2-نتايج مسابقه پيام كوتاه بنده به شخصه هميشه به صحت نتايج مسابقات پيامكي برنامه 90 اعتقاد داشتم، اما در برنامه اخير نتايج آراء به شكل عجيب، غيرمنطقي و غيرقابل هضمي چيده شده بود. نتيجه كلي كه با آراء 91 درصدي مخالفان همراه بود، با توجه به آنچه در بند يك گفته شد، قابل پيش بيني بود، اما تفكيك پيامكها به صورت منطقهاي پرده از اين واقعيت برداشت كه نتايج به شكلي چيده شده و اعتماد من از آراء را سلب نمود. چگونه ميشود كه افراد از خطوط تلفن همراه با پيش شماره 918 كه نيمي از آنها ساكنان استانهاي همدان و مركزي ميباشند، تنها 18 درصد موافق انتقال باشند؟ 3- ميهمانان در شرايطي كه اين همه از پاس همدان به عنوان نمونه ناكام انتقال نام برده شد، هيچ ميهماني از طرف همدان و پاس در برنامه حاضر نبود و صحبتهاي كارشناسان فوتبال در همدان نيز در انتهايي ترين بخش برنامه پخش شد. نماينده اراك خود از اطلاعات كافي جهت ارائه دفاعي كامل و قوي برخوردار نبود، ضمن اينكه محوريت برنامه پاس همدان بود و جايز بوده كه حداقل طبق صحبتهاي تلفني دو هفته پيش عادل با صوفي، وي يا هر فرد مطلع ديگري از جانب پاس در برنامه حضور مييافت.
از طرفي يوسف نژاد، نماينده ساري كه خود به عنوان متولي امتياز تيم تهراني دسته اولي مهركام پارس به ساري كه با تغيير نام به صنعت ساري شد، مطرح ميباشد، چگونه ميآيد و در آن برنامه به عنوان نماينده مخالف حاضر شده و به اظهار نظر ميپردازد، جاي بسي تعجب دارد و اين سوتي بزرگ از عادل فردوسيپور بسيار جالب و در خور توجه است.
4- سياسي كاري
عادل فردوسيپور، خود مدعي عدم تداخل ورزش با سياست است اما برنامه اين هفته او يك برنامه كاملا سياسي بود؛ از ميهمانان برنامه گرفته تا نفراتي كه در گزارشات تصويري اظهار نظر كردند، غير از چند چهره ورزشي، همه از سياسيون بودند و از طرفي سياسي كاريهاي خود عادل نيز بسيار محسوس و بعضا آزار دهنده بود.
5-تدوين برنامه
من هميشه به برنامه شما خوشبين بودم و با علاقه به جرات ميتوانم اين را مدعي شوم كه بيش از 95% برنامههاي 90 از آغاز تا كنون را مشاهده نمودهام اما نحوه تدوين برنامه اخير كه خود نيز در بخشي از آن حضور و نقش داشتم، موجب شد كه بيشتر متوجه اعتراضات افرادي چون مايليكهن، قلعه نويي و ساير نقش آفرينان فوتبال كشور كه به نحوه پخش و گزينش صحبتهايشان در برنامههاي 90 اعتراض داشتند، شوم.
فردوسيپور بخشي كه به صحبتهاي كارشناسان و صاحب نظران فوتبال در همدان در خصوص انتقال پاس اختصاص داشت را در انتهايي ترين بخش برنامه پخش كرد اما اين انتهاي كار نبود.
بنده به شخصه حدود 18 دقيقه در خصوص انتقال پاس به همدان صحبت كرده بودم و كاملا منطقي، انتظار پخش تمام اين مصاحبه را نداشتم و بر اين نكته واقف هستم كه وقت برنامه 90، گنجايش اختصاص اين زمان به بنده براي ايراد نظرات را ندارد اما سوال اينجاست كه چرا از مصاحبه بنده، عليرضا صفيزاده و محمد بهگندم، فقط بخشي كه به تغيير نام پاس و خدمت همدان به پاس به سبب جلوگيري از انهدام اين باشگاه، اختصاص داشت، پخش شد تا نظرات ما بي ارزش و احساسي جلوه داده شود!؟
از طرفي وقتي سه نفر در صحبتهايشان يك حرف يكسان را طرح ميكنند، معمولا بخش مشترك از زبان يكي از آنها پخش و در خصوص ساير نفرات مباحث مطروحه ديگر، گزينش و انتخاب ميشود اما عادل به شكل زيركانهاي با اين كار قصد بيارزش كردن نظرات هر سه نفر را داشت و اين بخش را باري به هر جهت پخش كرد تا بيشتر به رويكرد جانبگرايانهاش پي ببريم.
6- دعوت به مناظره
بنده به شخصه آمادگي اين را دارم تا رو در رو و در فضايي برابر و زنده و بدور از گرايشات سياسي، پاسخگوي همه سوالات و ابهامات مطروحه در خصوص پاس و عوامل شكست باشم.
آقاي فردوسيپور شما براي دوئل و پاسخگويي بايد در مقابل فردي قرار بگيريد كه از نظر سطح اطلاعات فوتبالي و حضور در دايره ورزش، حد اقل هم سطح خودت باشد!
بنده ادعايي ندارم اما به عنوان يك دلسوخته كه حدود 13 سال است در زمينه فوتبال قلم ميزنم، آمادگي اين را دارم كه در برنامهاي زنده پاسخگوي شما باشم، اما من صرفا فردي ورزشي هستم و بر خلاف آنچه شما از آن دم ميزنيد، نميتوانم جايي در برنامه شما داشته باشم وگرنه پاسخهاي ورزشي و خوبي به شما و ديدگاههايتان البته صرفا در خصوص پاس و فوتبال همدان ميدادم.
عادل فردوسيپور كه متن كامل صحبتهاي بنده را ديدهاست اما جهت اطلاع خوانندگان و بازديدكنندگان محترم سايت به عرض برسانم كه بنده در سخنانم در آن گفتگو به نكات زير در خصوص انتقال پاس به همدان و عوامل مثبت و دلايل ضعف و شكست اشاره كرده بودم كه پخش نشد:
الف) نكات مثبت
1- ورزش و فوتبال همدان با ورود پاس زنده شد.
2- اين تيم صاحب طرفدار شد.
3- همدان به شهر فوتبال تبديل شد و ميزباني فستيوال زير 14 سال آسيا در اين شهر به بهترين شكل برگزار شد.
4- مدارس فوتبال و تيمهاي پايه در همدان تقويت شدند.
5- تيمهاي بهزيستي و شهرداري همدان با افزايش انگيزه بازيكنان از ليگ مناطق به ليگ دسته دوم صعود كردند.
ب)دلايل ضعف
1-انتقال از پايتخت به شهرستان و عدم تمايل بازيكنان اصلي اين تيم براي مراجعه به همدان.
2-پاس در تهران از حمايت نيروي انتظامي و بودجه عالي برخوردار بود كه پس از انتقال به همدان مثل يك بچه يتيم به حال خود رها شد و حمايتها به يكباره قطع شد.
3- پاس تهران از امتياز جذب سرباز برخوردار بود اما اما اين امتياز به مرور كم شد و نهايتا بعد از سه سال از انتقال كلا قطع شد.
4-مديريت متغيير و سوء استفاده مديران از اعتماد هيئت مديره كه اكثرا مشغلههاي زيادي در پستهاي مهم اجرايي داشته و دارند.
5-ضربه شديد و عمدياي كه پاسيهاي سابق فصل گذشته به پاس همدان زدند و نميخواستند كه پاس تحت عنوان همدان موفق باشد.
ج) نكات كليدي
1- همدان فوتبال داشت و از دهه 60 در ليگ قدس صاحب نماينده با مربيگري دكتر ذوالفقارنسب بود كه حضور پر رنگ و درخشاني نيز در آن رقابتها داشت.
2- پاس تهران در سالهاي اخير خيلي بازيكن ساز نبود و صرفا سربازخانهاي بود كه بازيكنان بزرگ پس از مشموليت در خدمت وظيفه، به سبب راحتي (حضور در پايتخت و سطح اول كشور) اين تيم را نسبت به نيروي زميني تهران، مقاومت سپاسي شيراز و ملوان بندرانزلي، انتخاب ميكردند كه باعث قدرت گرفتن پاس شده بود.
3- پاس ديگر نميخواست تيمداري كند و همدان ميتوانست اسم اين باشگاه را تغيير دهد اما به سبب حفظ نام پاس و منهدم نشدن اين تيم، همچنان با اين نام در مسابقات شركت كرد كه پيشكسوتان پاس بايد به اين علت خيلي هم ممنون همدان باشند.
4- مگر پاس فقط همين 5-6 پيشكسوت را دارد؟ چرا سايرين اظهار نظر نميكنند؟ اينها اغلب چون منافعي از پاس همدان براي آنها حاصل نشده، معترض هستند.
5-بازيكناني چون احمد جمشيديان، پيروز قرباني، امين تركاشوند، مهدي كياني، ميثم منيعي و ... كه در سطح يك فوتبال كشور مشغول فوتبال هستند، اصالتشان به استان همدان برميگردد.
6- در تركيب تيم پاس همدان 4-5 بازيكن بومي حضور دارند كه بعد از انتقال پاس به همدان چهره شدند و ادامه اين حضور به مرور اين تيم بيشتر از اين بومي نيز ميشود.
7- مگر تيمهاي موفقي چون سپاهان و ذوبآهن چند درصد تيمشان از بازيكنان بومي تشكيل شده يا منچستر يونايتد چند بازيكن منچستري دارد كه انتظار داريد پاس در عرض سه سال و آن هم در دنياي حرفهاي كاملا بومي شده باشد؟