یاد و خاطره شهدای ورزشگاه قدس همدان گرامی باد
- توضیحات
- نمایش از سه شنبه, 25 تیر 1392 17:29
- بازدید: 1189
دو روز پس از عمليات رمضان و در آخرين جمعه ماه مبارك رمضان ارتش عراق به تلافي شكست هايش در مرزهاي زميني، استادیوم آزادی همدان را بمباران كرد و دهها نفر در این حادثه به شهدت رسیدند.
به گزارش "همدان فوتبال" و به نقل از روابط عمومی اداره کل ورش و جوانان استان ، در آخرین جمعه ماه مبارک رمضان روز بیست و پنجم تیر ماه 61 از اولین ساعات صبح سیل جمعیت از خیابانهای اصلی به سوی میدان امام خمینی (ره) به راه افتادند.جمعیت انبوه روزه دار با قلبهای آکنده از خشم نسبت به دشمنان خدا، صهیونیست های غاصب سرزمین های اشغالی، به خیابانها آمده بودند.
ساعت 9 صبح جمعیت عظیمی از مردم انقلابی در میدان امام (ره) با پرچم های به اهتزاز در آمده با نوشته های اسلامی و انقلابی با شور زائد الوصفی گرد هم آمدند. از بلندگوها فریاد های " مرگ بر اسرائیل" و " مرگ بر آمریکا" طنین انداز بود.
پژواک شعارهای مردم شهر را می لرزاند. حضور آنها در این راهپیمایی کم نظیر بود و در و دیوارهای شهر از این شکوه بر خود می بالیدند. دقایقی بعد جمعیت به سوی استادیوم ورزشی آزادی محل برگزاری نماز جمعه به حرکت در آمد. همه و همه آمده بودند، پیر و جوان، زن ومرد حتی نوزادان شیر خوار در آغوش مادران. دلهای روزه دار مردم از عشق به خدا می تپید و زبانها یکصدا فریاد برآوردند " جنگ جنگ تا پیروزی".
راهپیمایان روز قدس به تدریج به میدان آرامگاه بوعلی نزدیک می شدند که ناگهان صدای انفجار مهیب فریادها را خاموش ساخت لحظه ای بعد انعکاس صداهای دیگری شهر را در خود مچاله کرد. جمعیت راهپیمایان چشم خود را به قسمت شمال غربی شهر دوخته بودند. آنجا که دود و آتش دردل آسمان کنگره بسته و کوهی از گرد وغبار به هوا برخاسته بود و در همین زمان هواپیمایی سیاه، دل آسمان آبی را خراشی سفید انداخته و در حال فرار بود.
مردم پس از لحظاتی سکوت و التهاب به خود آمده و با صلابت و شجاعت به حرکت در آمدند. این بار فریادهای " مرگ برآمریکا " و "مرگ بر اسرائیل " از حنجره خشکیده شان رساتر به گوش می رسید. عده ای به یاری آسیب دیدگان شتافتند. همزمان دو قبضه تیر بار کالیبر 50 که بر روی دو دستگاه تویوتا در میان راهپیمایان حرکت می کردند، شلیک هایی به سوی آن هواپیماها انجام دادند. اما سودی نبخشید.
از دود غلیظی که قسمت شمال غرب شهر را در کام خود فرو برده بود پیدا بود که هواپیماهای عراقی مناطق مستضعف نشین و محروم شهر را هدف گرفته بودند و این اولین باری بود که شهر همدان بمباران می شد و حتی پدافند هوایی در شهر مستقر نشده بودند. از این رو آنان چندین نقطه را مورد حمله قرار دادند. سیل مردم در حال عبور از خیابان پاستور رو به سوی استادیوم ورزشی آزادی شهر، محل برگزاری نماز جمعه بود. و زمزمه های مردم حاکی از آن بود که حد فاصل خیابان باباطاهر تا میدان آرامگاه بابا طاهر بمباران شده است. محلات امامزاده عبدالله، سبد بافان و ششصد دستگاه.
دقایقی بعد مردم تکبیر گویان وارد محوطه استادیوم شدند و ساعت 11 صبح مراسم نماز جمعه آغازگردید. رفته رفته بسیاری از افرادی که به یاری حادثه دیدگان به مناطق بمباران شده شتافته بودند، برای برپایی نماز جمعه به استادیوم بازگشتند. پله های اطراف زمین چمن، حتی خیابان های اطراف ورزشگاه پر از جمعیت نمازگزاران بود. آفتاب تیرماه با توان هر چه تمامتر می تابید و لبهای نمازگزاران روزه دار به ذکر خدا مترنم بود.
از داغ حادثه آن روز دلهای پاک مردم جریحه دار شده بود. آنها آمده بودند تا با استماع به سخنان خطیب جمعه از آلامشان بکاهند و با یاد خدا جراحت دل را تسکین دهند. سخنران قبل از خطبه های نماز جمعه در جایگاه حاضر می شود و پس از آنکه به ابراز احساسات مردم پاسخ می دهد آنها را به صبوری و مقاومت فرا می خواند. از حسین (ع) می گوید و از کربلا و از عطش اصحاب کربلایی امام عشق در وادی غربت و گمنامی.
یادداشتی در اثناء خطبه ها به دست امام جمعه می رسد. خبر، خبر حماسه و فداکاریست. رزمندگان گردانهای فتح، نصر و خندق استان همدان در عملیات رمضان بر دشمن یورش آورده اند. سخنران به مردم تبریک می گوید. غریو شادی و تکبیر از زمین چمن به هوا بر می خیزد. مردم شاد می شوند این خبر مرهمی می شود بر دل داغدارشان.
اما ... اما ناگاه نفیری شوم مصلای نماز جمعه را در هم می ریزد. فریادهای تکبیر خاموش می شود و صدای یا زهرا (س) و یا حسین(ع) بلند می شود. راکت های شلیک شده از سوی هواپیماهای عراقی به ضلع شمالی استادیوم، مصلای نماز جمعه را به آتش می کشد. به راستی مگر نماز جمعه را هم می شود بمباران کرد؟ دود و آتش که فرو نشست استادیوم ورزشی آزادی، کربلایی شده بود. پیکر پاره پاره و غرقه به خون زنان و مردان و حتی خردسالانی که آمده بودند، تا مشق نماز و مبارزه بیاموزند بر روی چمن ها که حالا دیگر رنگش به سرخی می زد، در خلسه ای ابدی خوابیده بود.
چادرهای نماز، سجاده های خونین، شیشه شیر خردسالان و کفش های نمازگزاران زمین را فرش کرده بود. پاره های بدن شهدا تا شعاع صدها متری اطراف استادیوم پرتاب شده بود که جمع آوری آن پاره پاره ها روزها به طول انجامید. تکه پاره های اجساد شهدا تا دبیرستان امام و منازل اطراف حتی دانشسرای تربیت معلم پرتاب شده بود. دشمن بعثی سبعیت خود را به نهایت رسانده بود. با این یورش وحشیانه بار دیگر نقاب ادعای اسلامیت از چهره کریه اش به کنار زده شد.
از زمان آغاز جنگ تحمیلی، این اولین باری بود که مراسم نماز جمعه در ایران اسلامی مورد حمله هوایی و بمباران قرار می گرفت و دشمن زبون که در میدان نبرد با رزمندگان اسلام دچار هزیمتی بس سنگین گردیده بود، با کمال دنائت و ناجوانمردی با حمله به مراسم نماز جمعه همدان ذلت خود را به تمامی جهانیان ثابت نمود.
در این امتحان بزرگ الهی یکصد تن به شهادت رسیدند و ششصد نفر دیگر مجروح گردیدند که با کمک مردم، شهدا از استادیوم منتقل شده و مجروحین نیز به سرعت به بیمارستانها روانه شدند. در همین حال به پیشنهاد حضرت آیت ا... نوری همدانی برای اثبات مقاومت و پایداری و عدم تعطیلی نماز جمعه سیل جمعیت به سوی مسجد جامع روانه شدند و نماز جمعه اقامه گردید.