مديريت به سبك ما

درس بهتر است یا فوتبال؟

میثم ناصرنژادما كلا اين طوري هستيم. اول يك نفر را براي نجات پاس مدیرعامل مي‌كنيم و بعد براي نجات آن تيم از بحران، او را اخراج كرده و بي‌خيالش مي‌شويم. سپس فرد دیگری را كه براي خروج از بحران کنار دست خود داریم در راستاي خروج از بحران به عنوان مدیرعامل منصوب مي‌كنيم. لذا اندرحکایت برگزیدن عبدالحمید رمضانی به عنوان مدیرعامل تيم بحران زای پاس در فصل گذشته این چنین دیده ایم؛

اول: يك آدم را كه معروف است و با همه هست و اسمش هم عبدالحمید است براي حل بحران پاس، استخدام مي‌كنيم.

دوم: خودمان بحران ايجاد مي‌كنيم و چون بايد يك مقصر پيدا كنيم وي را در آستانه اخراج قرار می دهیم تا بحران بخوابد.

سوم: بحران نمي‌خوابد، حتي چرت هم نمي‌زند. چون ما به لیگ برتر صعود نمي‌كنيم.

چهارم: يك تيمي مثل پاس هم چنان دچار بحران مي‌شود. حالا چطور بحران به وجود آمده است بماند.

پنجم: آن عبدالحمید رمضانی را كه يادتان هست؟ با این مدیریت به سبک ما!! او را برنمي‌داريم تا بحران بخوابد و تيم شاید صعود کند!!.

ششم: تيم صعود نمي کند. بالاخره بايد يكي به عنوان مقصر پيدا كنيم. چاره ديگري نداريم. نمي‌توانيم خودمان را مقصر بدانيم كه! لذا رمضانی را مي‌گذاريم كنار تا بحران بخوابد. هفتم: هيچي!

هفتم ندارد. همان شش تا بس است.

درس مي‌خواني بدبخت مي‌شوي ها يك فوتباليست خيلي‌ مطرح گفته آنقدر پول دارم كه تا آخر عمر كار نكنم و استراحت كنم. حالا و با توجه به اين همه انگيزه به نظر مي‌رسد پدران و مادران عزيز بايد دقت داشته باشند كه؛ 1) همان سه كلاس سواد كافي است. فوتباليست شويد و در سن 24 سالگي و در حالي كه رنج و محنت از سر و روي‌تان مي‌بارد به افتخار بازنشستگي نايل شويد و تا آخر عمر استراحت كنيد. 2) تلاش كنيد اگر بچه‌تان تصميم داشت ادامه تحصيل دهد به زور چماق هم كه شده مانع وي شويد. آخر و عاقبت ندارد. آخرش يك دكتر، مهندس مي‌شود مي‌افتد كنار خيابان. گ

 

3) اگر خداي ناكرده، زبانمان لال، زبانمان لال، بچه‌تان ناخواسته به دانشگاه رفت و مدرك گرفت او را از ارث محروم كنيد. چه معني دارد بچه درس بخواند و خودش را بدبخت كند؟ اين همه پول ريخته روي زمين چمن. كافي است دو بار به گربه لگد بزند. قرارداد مي‌بندد مثل هلو!!!!

اضافه کردن نظر

کد امنیتی
تازه کردن