سرمربي پاس چوب كناردستيهاي خود را خورد؛
مهابادی؛ مربی که عنان کار را به دست دیگران داد
- توضیحات
- نمایش از چهارشنبه, 16 ارديبهشت 1394 08:20
- دسته: تحلیل و نقد
- بازدید: 1114
مهابادي پاك است، مهابادي از حاشيه به دور است، او اخلاق را در اولويت كاري خود قرار ميدهد و ...! از اين دست جملات تا دلتان بخواهد امسال از زبان خيليها شنيديم؛ از مربيان فوتبال همدان و بازيكنان بگيريد تا اهالي رسانه و دوستداران فوتبال كه امسال با پاس ارتباط تنگاتنگي برقرار كرده بودند.
به گزارش "همدان فوتبال"، تيم يكدست و بيحاشيهاي كه مردي متواضع و بااخلاق را بالاي سر خود ميديد، امسال از هر نظر كه تصورش را كنيد بهترين حمايتها را به خود ديد اما دست آخر مجوز حضور در ليگ برتر را به دست نياورد تا مردم همدان اين روزها به تك امتيازاتي فكر كنند كه در برخي بازيها در مشت تيمشان بود اما پريد!
به امتيازاتي كه اگر از سوي كادرفني تصميمگيريهاي بهتري ميشد قطع به يقين از دست نميرفت و امروز اين پاس و همدان بودند كه نام خود را در صف تيمهاي ليگ برتري مشاهده ميكردند.
سوت آغاز فصلي كه گذشت در حالي براي نماينده همدان به صدا در آمد كه نسبت به سال گذشته يك خانه تكاني اساسي در تركيب تيم صورت گرفته بود.
مهابادي تيمي را براي اين فصل روانه رقابتها كرد كه يا استخوانبندي آن را بازيكناني تشكيل ميدادند كه همواره يار غار مهابادي در تيمهايي چون گهر دورود بودند يا نفراتي كه همگي با نظر شخص وي جذب تيم شدند و سال گذشته در تيمهاي ديگر توپ ميزدند.
پيمان نامور و صادق كرمي، 2 بازيكني بودند كه با داوود مهابادي سابقه همكاري داشتند.
نكته جالب اينجاست كه از ميان بازيكناني كه امسال براي پاس توپ زدند تنها 4 نفر از آنها در فصل قبل افتخار همكاري با تيمي را داشتند كه قهرماني آسيا را با خود به يدك ميكشید. جليل احمدي، نادر هوشيار، مجتبي محبوبمجاز و مصطفي سلگي، 4 بازمانده تيمي بودند كه بالاي سر خود مربيان مختلفي چون محسن عاشوري، مجتبي خورشيدي و بابك صمديان را ديد.
با تمام اين تفاسير اين واقعيت در ذهن تداعي ميشود كه سرمربي پاس همدان تيمي را براي حضور در رقابتها بست كه باب ميل خود بود و در واقع پاس مدل 94-93 همان تيمي بود كه مهابادي انتظارش را داشت. علامت سؤال اما وقتي در ذهن شكل ميگيرد كه چرا دست آخر از يك سو با اين همه حمايتهاي خوب مالي و معنوي و از سويي ديگر بستن تيم با چشمان باز سرمربي، پاس راهي ليگ برتر نشد و براي تنها يك يا چند گل كاسه چه كنم چه كنم به دست گرفت؟
در اينكه مهابادي مربي بااخلاق، بادانش و باكلاسي است نبايد ترديد داشت اما از مردي كه امسال تمام تلاش خود براي موفقيت سبز و سفيدپوشان همداني را به كار بست اين انتطار ميرفت كه در چينش كناردستيهاي خود روي نيمكت به همان اندازه دقت كند كه در انتخاب بازيكنان!
نويد گلبويي امسال يكي از كناردستيهاي داوود مهابادي روي نيمكت بود، مرد جدانشدني از مهابادي كه همه جا و همه وقت كنار سرمربي پاس مشاهده ميشد.
بهتر است درباره گلبويي اين واقعيت را بدانيد كه تنها افتخار او در فوتبال ايران بالاآوردن تيم دسته سومي آرياگستر كيش به دسته دوم بوده است؛ او در تيمهايي چون استقلال اهواز سابقه همكاري با مهابادي را داشت و سرمربي پاس با تكيه بر همين سابقه همكاري و صدالبته اعتمادي كه به وي داشت راه را براي حضور گلبويي روي نيمكت تيم همداني فراهم كرد اما هيچگاه نميدانست گلبويي در امور فني فردي نخواهد بود كه بتواند گره از كار پاس باز كند.
علي اكبر پورمسلمي، يكي ديگر از اعضاي كادرفني پاس بود؛ مردي كه سال گذشته هدايت يكي از تيمهاي بنگلادشي را عهدهدار بود و به عنوان تنها همداني نيمكت پاسيها از او ياد ميشد؛ مرد مهربان و ساكت نيمكت پاس كه اگر از ما درخصوص كمكهاي فني وي در اين فصل سؤال كنند پاسخي نخواهيم داشت.
پاس امسال درست چوب اشتباهات تصميماتي را خورد كه اعضاي كادرفني اتخاذ كرد. امسال به جرأت ميتوان گفت بالاي 60 درصد از تعويض هايي كه صورت ميگرفت اشتباه محض بود. در همين بازي آخر برابر فولاد يزد یکی از اصلیترین عوامل نتیجه نگرفتن تيم، نبود جسارت داوود مهابادی و همچنین تعویضهای اشتباه این سرمربی بود؛ مهابادی با تعویضهای اشتباه خود و همچنین نداشتن جسارت در مدیریت بازی یک تنه تیم پاس را در این مسابقه به شکست سوق داد.
خروج مجتبی زارع از زمین زهر خط حمله پاس را کم کرد و مجتبی محبوبمجاز که تمایل به حضور در کنارههای زمین و گرفتن توپ و حرکت به سمت داخل را داشت، جایگزین وی شد تا نوک پیکان پاس خالی و دفاع فولاد به راحتی بازی را جلو بكشد.
تيمي كه هيچگاه جسارت لازم را نداشت و اگر بازي با داماش گيلان در نيم فصل دوم را فاكتور بگيريم در تمام رقابتهايي كه پاس با يك گل از حريف پيش ميافتاد يك تنه عقب ميكشيد. در اين حالت هم يا بازي را ميباخت با با بردهاي ناپلئوني ديدار را به سود به پايان ميبرد. دست آخر هم همين بردهاي ناپلئوني و كم بودن تفاضل گل بود كه همه چيز را خراب كرد.
بدتر از همه بايد اشارهاي كرد به خريدهاي اشتباهي كه مهابادي در نيم فصل دوم دست به آنها زد. به گفته كارشناسان مجتبي زارع، محمد برجلو و صمد اكبري ذرهاي از مشكلات تيم كم نكردند و اتفاقاً اشتباهات مبتديانه برجلو در بازي با نفت و گل نزدن زارع در برخي صحنهها موجب از همپاشيدگي پاس شد.
با تمام اين تفاسير حالا 2 رويه در اظهارنظرها وجود دارد؛ يكي ماندن مهابادي و ديگري سپردن تيم به يك مربي ديگر. اگر مهابادي در تيم پاس بماند كه احتمال بسيار زياد همين اتفاق هم رخ خواهد داد بايد او اين نكته را مدنظر داشته باشد كه كناردستيهاي سابقش مرداني نيستند كه بتوان روي آنها حساب باز كرد؛ سپس اينكه در چند پست اين تيم نياز به تغييرات دارد و مهابادي اگر ميخواهد تيمي مدعي براي فصل جديد ببندد ابتدا باید تکلیف خود را روشن کند و همان راه را نرود آنگاه بايد روي نيروهاي بومي از جمله مهرداد رضايي، رضا حاتمي و علياصغر عاشوري كه گل سرسبد تيمهاي ليگ يكي هستند حساب ويژهاي باز كند تا با اين تاكتيك، انتقاد وارد كردن اتوبوسي نيروهاي غيربومي را هم از خود دور كند.
از گوشهوكنار خبر ميرسد كه تكليف مديرعامل و سرمربي تيم ظرف چند روز آينده مشخص خواهد شد. اميدواريم مسئولان باشگاه و اعضاي هيأت مديره كه گويا اعتقاد بالايي به داوود مهابادي دارند و هنوز او را تنها مرد يك نيمكت پاس ميدانند! امسال نظارت بيشتري به تيم داشته و حتي در انتخاب سرمربی و كادرفني با تعمق و چشمی باز و درس گرفتن از تجربه گذشته تصميمگيري كنند.
قطع به يقين به هيچ جاي دنيا برنخواهد خورد كه اعضاي هيأت مديره، مهابادي را مجاب كنند تا مرداني را كناردست خود قرار دهد كه كاركشته باشند و آلترناتيو نه اينكه بدون هيچ عقبه درخشان، خود را صاحب يكي از صندليهاي نيمكت آخرين قهرمان ايران در آسيا ببينند.
نویسنده : حامد صیفی