هواداران تا مديرعامل تعويض نشود، به تماشاي بازيهاي پاس نميروند؛
تا دير نشده فكري به حال پاس بكنيد!
- توضیحات
- نمایش از شنبه, 27 مهر 1392 21:26
- دسته: گفتگوی ویژه
- بازدید: 1891
محمدرضا حجتی در سال 1343 در همدان متولد شد. در سال 1357 فوتبال را در زمینهای خاکی و آسفالت با تیمهای نونهالان و نوجوانان آغاز کرد. در سال 1362 به عنوان بازیکن تیم جوانان و تا سال 1372 در تیمهای متحد و منتخب استان همدان بازی کرد.
در سالهای 72 و 73 برای هما تهران، در سال 74 برای پرسپولیس تهران، در سال 75 و 76 برای شهرداری تبریز، در سال 78 صنعت نفت آبادان و در سال 78 با تیم فجر همدان مسابقات لیگ یک کشور حضور داشت. در سال 84 به عنوان سرمربی تیم فوتبال شهرداری قهرمان منطقه غرب کشور گردید و این تیم به لیگ امیدهای برتر کشور راه یافت که به علت مشکلات مالی هیئتمدیره مانع از حضور در مسابقات شد.
با تیم شهرداری در سال 87 وارد لیگ سه بزرگسالان شدند و در سال 88 تیم شهرداری به لیگ دسته دوم کشور راه یافت. در سال 89 با تیم پاس نوین در لیگ دسته دوم حضور داشت و در سال 90 به عنوان کمکمربی بگویچ در کنار تیم پاس همدان در لیگ دسته یک ایفای نقش کرد. وی که هم دوره عابدزاده، غلامپور، علی دایی، مهدی مهدوی کیا و... است در سال 1373 به تیم ملی فوتبال ایران جهت مسابقات آسیایی هیروشیمای ژاپن دعوت شد.
محمدرضا حجتی دارای مدارک مربیگری A فوتبال و مربیگری دروازه بانی از AFC است و سابقه مربیگری در کشور و با مربیان سرشناس داخلی و خارجی از جمله استانکو پابلوکوویچ، یورگن گده، دیمیتری، بیژن ذوالفقارنسب، ابراهیم قاسم پور، احمد سنجری و علیرضا فیروزی طی سالهای متمادی همکاری نموده است.
صحبتهای حجتي در خصوص وضعیت فعلی تیم پاس همدان و علت عدم بهرهگیری این تیم از پتانسیلهاي بومی در استان را در زير ميخوانيد:
علت افت جليل احمدي عدم انجام تمرينات مناسب است
مربیهایی میآورند که نه سابقه مربیگری دارند و نه کارت مربیگری دروازه بانی دارند و اینجا برای آنها محل آزمون و خطا شده است. ضمن اینکه دروازهبان کنونی این تیم «جلیل احمدی» در تیم پاس نوین با تمرینات منظم یک فصل بسیار خوب را سپری کرد که باعث شد تیم پاس اقدام به جذب وی کند و الان حدود 3 سال است که دروازهبان اول تیم پاس شده است ولی چون تمرینات درست و حسابی انجام نمیدهد تا این حد اُفت کرده است.
خورشيدي نه رزومه دارد و نه بيوگرافي؛ هميشه دستيار بوده است
دلیل اول اینکه مربیهایی که میآورند شناخت درستی از فوتبال همدان ندارند و اعتقادی به استعدادها و سرمایههای این شهر اعم از مربیان بومی و بازیکنان بومی ندارند. باندبازی هم وجود دارد؛ یعنی هر مربی که میآید با خودش 4 تا از دوستان خود را به عنوان کادر مربیگری رأس کار میآورد. شما مربیهایی که طی این سالها بودهاند را با مربیان دو سال گذشته مقایسه کنید؛ آقایان امید طیری و مجتبی خورشیدی چه بیوگرافی دارند؟ چه رزومهای دارند؟ کجای فوتبال ایران بودهاند؟ اینها را هیئتمدیره باید بداند اما متأسفانه دوستان ما به عنوان مدیرعامل واقعیتها را در خصوص رزومه و توانایی مربیان فوق به درستی به هیئتمدیره گزارش دادهاند؟! مطمئن باشید چنین نیست! آقایان یا همیشه دستیار دوم یا سوم بودهاند یا آنالیزور بودهاند و اگر سرمربی هم بودهاند، سرمربی تیمهای درجه چهار و پنج کشور بودهاند! اینها کجا و سرمربیگری پاس کجا؟! جای تأسف است که ما پاس را تا این حد تحقیر کنیم و به دست چنین مربیانی بسپاریم! مربیان دروازهبانی چند سال اخیر پاس چه رزومهای دارند و الان در کدام تیم مشغولند؟! هیچجا! دوستانی که اینان را به کار گرفتند باید جوابگو افکار عمومی باشند اما زهی خیال باطل!
سالي كه نكوست از بهارش پيداست
در شرايطي كه فدراسيون مدیرعامل پاس را به دلیل مسائل تبانی محروم کرده بود، نمیدانم هیئتمدیره چگونه علیرغم همه مخالفتهایی که با ادامه كار وي بود، دوباره او را منصوب به کار کرد و ایشان هم میبایست از چنین مربیانی استفاده کند که اگر غیر از این بود جای تعجب داشت! پارسال هم با وجود همه تبانی نتوانستند بالا بیایند و امسال هم که وضعیت مشخص است و به قول معروف «سالی که نکوست از بهارش پیداست».
تا مديرعامل عوض نشود مردم به تماشاي بازيهاي پاس نميروند
تیم پاس دلسوز ندارد، هوادارها هم ناراحت هستند و به تماشاي مسابقات اين تيم نمیروند. پاس یک بچه سرراهی شده و عشقی که مردم داشتند دیگر از آن بریدهاند. انتخاب مدیرعامل توسط هیئتمدیره تعجب کلیه دست اندر کاران فوتبال همدان را برانگیخت. دوستان ما با چه فاکتورهایی این مدیرعامل را انتخاب کردهاند؟! به عنوان مثال حکایت است که سربازی در جبهه جنگ از خط مقدم عقبنشینی کرد؛ فرمانده او را مواخذه کرد و دلیل این اقدام را پرسید. سرباز گفت: به هزار و یک دلیل! فرمانده گفت: یک دلیلش را بگو، هزارتا پیشکش! سرباز گفت: فشنگ تمام کرده بودم. محرومیت مدیرعامل از طرف کمیته اخلاق فدراسیون همان یک دلیل حکایت بالاست و انتظار میرفت که نامبرده از سوی هیئتمدیره به خاطر احترام به شعور و اخلاق ورزشکاران و ورزشدوستان همدانی از کار برکنار شود اما زهی خیال باطل!
خورشيد از پشت ابر درآمده اما كسي متوجه نيست
ما ستارههای دیروز فوتبال همدان هستیم و مردم همدان ما را میشناسند چرا كه در آرشیو خاطرات مردم جای داریم و برای ما احترام قائلند و اگر امروز هم ساکتیم و حرفی نمیزنیم بهخاطر محجوب بودن ماست. ما بر این باوریم که خورشيد هميشه پشت ابر نمیماند اما چند سالی هست که خورشيد از پشت ابر در آمده ولی دوستان باز هم متوجه نمیشوند. هر ساله این همه خرج میشود و هزینههای فراوان انجام میشود. بررسی کنید و بینید که بودجه پاس از کجا تأمین شده است؟! استانداری، شهرداری و چندین سازمان خدمات دهنده در سطح شهر و استان این تیم را حمایت کردهاند. پولهایی که باید خرج زیرساختهای اجتماعی و ورزشی این شهر میشد، به دلیل عدم مدیریت دوستان تبدیل به بنز و BMW و ویلا در شمال کشور برای مربیان و بازیکنان غیربومی تبدیل شد؛ مثلاً آقای فرانو که از کشور کرواسی آمده بود من 4 ماه در کنارش بودم؛ ایشان اصلاً در رزومهاش بسکتبالیست بود و کاری برای دروازهبانها انجام نمیداد كه چیزی به آنها اضافه شود. آخر فصل چند ده میلیون پول گرفت و رفت! متأسفانه کمیته نظارت فنی بر این تیم وجود ندارد که بتواند بازیها را آنالیز کند و گزارش دهد، البته اگر هم کمیته نظارتی باشد به خاطر حفظ پست خود سکوت را ترجیح میدهند. فریادهای اهالی فوتبال نیز به گوش نمیرسد.
«پاس سلطان عشقه» کجا رفته؟
در سالهای ابتدايي استادیومها پر میشد، دوستان جانباز من برای تماشای تمرینات میآمدند و حتی افطار را بر سر تمرینات پاس باز میکردند اما 2-3 سالی هست که دیگر حتی برای دیدن مسابقات هم نمیآیند! پاس در دل مردم جا داشت و عاشقش بودند، اما الان چی؟ به خاطر عملکرد ضعیف و اشتباه مديريت باشگاه است كه تماشاگر از تيم بيزار شده است.
مربيان بومي کمتوقعتر هستند
این ها از مربی دلسوز و بومی استفاده نمیکنند چون مربیان بومی هم دلسوز هستند، هم از نظر اخلاقی بالا هستند، هم اهل زد و بند و تبانی نیستند و از حمایت مردم همدان برخوردار هستند و از تمام پتانسیل بازیکنان استفاده میکنند. میدانند پولهایی که خرج بازیکنان و مربیان غیربومی میشود، میتواند تبدیل به آسفالت خیابانها، شادابی محیط شهری و زیرساختهای شهرمان گردد لیکن به خاطر نیاز جوانان در تیم پاس هزینه میشود تا طراوت و پویایی را به مردم همدان هدیه دهد پس قدر تیم پاس را میدانند و با جان و دل برای این تیم زحمت میکشند. این تفاوتها را دوستان باید بدانند ولی هرساله آنها باز هم از مربیان و بازیکنان غیربومی استفاده میکنند واقعیتها از مردم پنهان میشود، عملكردشان شفاف نیست و معلوم نیست که به بازیکن چقدر پول میدهند؛ درحالیکه برای ما بومیها پول مطرح نیست و با مبالغ بسیار پایینتر از این کار را انجام میدهیم اما این ها با هزینههای چند صد میلیونی بیتالمال را حرام میکنند. ما هنوز هم از پاس نوین حقوقهایمان را که سه سال از آن گذشته طلبکاریم ولي تاکنون لب باز نکردهایم اما امثال فراز کمالوند، فرانو، بگوویچ به محض اینکه از پاس رفتند شکایت کردند و مَثَل «مرغ همسایه غاز است» برای ما محقق شده است. چون ما دلسوزی بیشتری میکنیم باید ته چاه باشیم وگرنه در زمینه مربیگری ما شناختهشدهایم؛ مثل همین آقای صمدیان که الان هست اگر 2-3 نفر بومی دیگر در کنارش باشند، قطعاً پاس به نتیجه میرسد وگرنه کلاه ما باز هم پس معرکه است! نمونه بارز آن تیم الوند که «رضا طلایی منش» با کادري کاملاً بومی كه یک دهم پاسیها هم حقوق نمیگیرند ولی عملکردش ده برابر آن است و به نظر من حتی ما مربیهای بهتر از ایشان هم داریم. این نشان میدهد که بومیها میتوانند موفقتر باشند ولی من نمیدانم چرا این دوستان چشمشان را بر روی حقایق بستهاند و خورشید را همچنان پشت ابر نگاه میدارند.
قلعهنوعي سال گذشته حتي یکبار هم به تماشاي بازي پاس ننشست
به فرض مثال از افرادی مثل «امید طیری» که در فوتبال عددی نیستند استفاده میکنند و فردی مانند «امیر قلعهنویی» را به وی میچسبانند و میگویند وی مشاورش است و برای تماشای بازیها به همدان میآید، درحالیکه نه تنها قلعهنویی یک بار هم به همدان نیامد بلکه بعد از مدتی که آبها از آسیاب افتاد و طیری به عنوان سرمربی جا افتاد، کوچکترین خبری از امیر قلعهنویی نشد. این فقط مانور تبلیغاتی بود برای عوامفریبی! یا اینکه امروز فراز کمالوند کجاست؟ او را هم آقای مدیرعامل آورده بود كه فقط پول گرفت و رفت. دوستان ما نمیدانند که مرور زمان بهترین دوست انسان است و اینان باید جوابگوی ندانمکاریها و عدم مدیریت خود باشند.
امسال که وضعیت بدتر است چون فردی مثل «سیروس یثربی» از داوران بینالمللی بود كه هم حضورش بر روی نیمکت پاس یک وزنه براي اين تيم بود و هم مورد شناخت فدراسیون بود را نیز کنار گذاشتند. ما در همدان مظلوم واقع شدیم مثلاً «محمد بهگندم» جزء اسطورههای فوتبال همدان است و حتی میتواند سرمربی پاس باشد اما به راحتی او را کنار گذاشتهاند.
با بازيكن قرارداد بالا ميبندند، درحالیکه قیمت این بازیکنان خیلی پایینتر از رقم قرارداد است
عدم حضور كادر بومي و بازیکن بومی باندبازی، رفیق بازی، تبانی و مسائل اخلاقی را به همراه میآورد. وجود مربیان و بازیکنان بومی باعث میشود مربیان غیربومی و بازیکنان غیربومی احساس کنند نظارتی مستقیم و داخلی روی آنها وجود دارد و مجبور میشوند از تمام پتانسیل خود جهت موفقیت این تیم استفاده کنند. مربیان بومی دلسوز و کاردان هستند. دیگر بازیکنی که به درد تیم نمیخورد را جذب نمیکند و بازیکنی که 50 میلیون میارزد، قرارداد 400 میلیونی نمیبندد! با بازیکنی که 30 کیلو اضافهوزن دارد و مایه تمسخر اهالی فوتبال دیگر استانها میشود، قرارداد نمیبندند. با بازیکنی که فوتبالش 4 سال است تمامشده، 400 میلیون قرارداد نمیبندد. از قراردادهای آنچنانی و غیر شفاف جلوگیری میشود. مربی بومی میداند که در این شهر میماند و باید جوابگو باشد پس با جان و دل از اعتبار خود و شهرش دفاع میکند، وقت میگذارد و خود را وقف تیم میکند.
هیئتمدیره بدانند!
این ها باند همه بودند، جالب اینکه بازیکنی غیربومی که اول فصل آمده بود طلبش را بگیرد و برود و 3 سال بود که فوتبال را کنار گذاشته بود اما چون پول نداشتند که به وی پرداخت کنند با ایشان قرارداد بستند (مثل قرارداد ترکمانچای) که وقتی در یک مسابقه او را بازی ندادند، شیشهها را شکسته بود. این یعنی اصلاً فاکتور اخلاقیات وجود ندارد. از چنین بازیکن، مربی و کادری چگونه انتظار دارید که صعود کنند، این ها را دوستان بالایی که این افراد را منصوب میکنند باید بدانند ولی متأسفانه ردهبالاییها فوتبالی نیستند و هیچکدام هم سر در نمیآورند که در فوتبال چه خبر است. ما چوب ندانمکاری خیلیها را میخوریم، چون این ها نمیدانند این مدیرعامل جایگاهی در فوتبال کشور ندارد. اخلاق را در فصل قبل باخته، نتیجه و صعود پیشکش! پس از این مدیرعامل چه انتظاری میتوان داشت؟! ایشان هم میآید از مربیانی استفاده میکند که نتیجهای جز حسرت برای هواداران باقی نمیگذارد.
مديران بومي در پاس موفقتر خواهند بود
یک زمانی من شنیدم که قرار است آقای علی ثقفی مدیرعامل بشود، خیلی خوشحال شدم. مثل فصول قبل كه حرف از آقاي صوفی به میان آمد و وي علیرغم اینکه تجربه کافی نداشت اما در مجموع خیلی خوب عمل کرد و تازه شناخت کافی به دست آورده بود که متأسفانه برکنارش کردند! مدیرعامل کنونی به عنوان معاون در کنار او مشغول کار بود، اما معاونی که مدیرعامل اجازه برکناری او را نداشت و به وی تحمیل شده بود. این یعنی او را آورده بودند که یک روز جایگزین صوفی گردد و این را خود صوفي نیز میدانست. صوفي تنها کسی بود که میتوانست به فوتبال همدان کمک کند و برای آن وقت میگذاشت، چرا که در نظر داشت که بدنه پاس را بومی کند ولی او را حذف کردند.
پاس با اين مديريت در همدان منفور شده است
پاس طی چند سال گذشته به دلیل نحوه انتقال آن از تهران به همدان در کشور جایگاه مناسبی نداشت، متأسفانه حالا در همدان منفور شده است؛ در مسابقه آخر چند نفر تماشاگر براي ديدن مسابقه اين تيم به ورزشگاه رفته بود؟ در سالهای اول چقدر تماشاچی برای تمرینات آن میآمدند؟ اگر کسی باشد که دلش بسوزد، بررسی کند که این همه پول طی این سالها کجا رفته است؟ به چه کسانی میرسد؟ آیا با خود فکر کردهایم، تیمی که سودای قهرمانی لیگ برتر داشت و تیمهایی نظیر استقلال، پرسپولیس، سپاهان را شکست میداد، چه به روزش آوردهایم که 3 گُل از آلومینیوم هرمزگان میخورد و با تیمی نظیر لوله یزد در همدان مساوی میکند؟! اینها نشانه چیست؟! واضح و روشن است ولی کسی که خود را به خواب زده است را نمیتوان بیدار کرد. ما نمیگوییم پولها را به بومیها بدهند، ولی 3 سال است که تیم به لیگ برتر صعود نکرده است و با امسال میشود 4 سال! هرسال بالغ بر 5 میلیارد تومان خرج این تیم شده است درحالیکه میشد با حدود 700 میلیون تومان این تیم را ببندند. اگر بومیها بودند طی این سالها بجای 20 میلیارد، فقط 2 میلیارد تومان خرج میشد و بقیه آن خرج معضلات اجتماعی استان و زیرساختهای ورزشی و نگاه به فرزندان و نسل آینده میشد.
ما سنگ رودخانه هستيم و اینها همه آب رودخانهاند!
دل ما برای فرزندان خودمان میسوزد، میگوییم اگر این پول برای زیرساختها خرج ميشد، فرزندان ما میتوانستند در آينده از این زیرساختها استفاده کنند اما پول را در جیب دلالها و بازیکنانی میریزند که مثل آب رودخانه میآیند و میروند. دوستان هیئتمدیره باید بدانند که این کسانی که آوردهاند، آب رودخانه هستند. فرزاد کمالوند کجاست؟ بگوویچ، فرانو و مدیرروستا کجا هستند؟ خورشیدی هم به آنها میپیوندد. ما، شما و فرزندان ما سنگ رودخانه هستیم و باید از حضور پاس برای نسل آینده استفاده کنیم؛ اما نه تنها برای نسل آینده استفاده نمیکنیم بلکه نسل فعلی را هم میسوزانیم. آقای خجسته چند جلسه با پیشکسوتها گذاشت و همه راهکارها در اختیار ایشان گذاشتند اما مثل اینکه هیئتمدیره نخواستند و هرچه داد زدیم این دوستان به درد پاس نمیخورند و آزموده را آزمودن خطاست، به جاي نرسيد و آب در هاون کوبیدن بود.
استاندار با زحمت هزينه پاس را تأمین ميكند
بنده در پستهای اجرایی ورزشی نیز مسئولیت داشتهام و میدانم که تأمین بودجه ورزشی آن هم بودجه میلیاردی تیم پاس چه مشکلات و مصائبی دارد، دوستان ما در هیئتمدیره با چه فشارها و مشکلاتی هزینههای تیم پاس را تأمین کردهاند؛ آنها خیلی بیشتر از مابقی افراد باید به روی هزینه کرد و عملکرد مالی باشگاه حساسیت و نظارت داشته باشند؛ مثلاً یکی از ارگانهای خدماتی شهر ما بجای انجام آسفالت و جدولگذاری، پول را در اختیار تیم پاس قرارداد تا فوتبال برای نوجوانان و نسل آینده ما شکوفا شود نه اینکه در جیب عدهای مربی و بازیکن غیربومی برود که فردا هم به ریش ما بخندند و دیگر تا آخر عمر هم پایشان به همدان نخورد. ما هزینههای پاس را از گلوی خود میبریم و تأمین میکنیم، داریم از رفاهیات جامعه خود میزنیم، استاندار از اینوَر و آنوَر و پروژههای مختلف پول جور میکند تا به پاس بدهد تا چراغ راهی برای فرزندان ما بشود تا آنها از آسیبهای اجتماعی دور بمانند. آنها هم بتوانند در رویاهای خود به تیمهای بزرگ دنیا فکر کنند. استان همدان از جمله استانهای محروم کشور است و نگاه ویژه مسئولان را میطلبد؛ اما اکنون پول را داریم میریزم دور و بجای اینکه برای آیندگان ما زیرساخت بشود، تبدیل به بی.ام.و شده زیر پای فراز کمالوند، بنز زیر پای آقای مدیرروستا، دلار شده در جیب آقای بگوویچ اما چرا آنها را به بومیها ندهند تا در استان خودمان هزینه شود، اقتصاد شهر خودمان بالا برود. دوستان ما پرسنل کادر پاس را هم از تهران آورده بودند حتی لباس بازیکنان را از تهران تهیه میکنند در صورتی که باید لوازم ورزشی و البسه مورد نیاز را از فروشگاههای ورزشی همدان تهیه کنند که حداقل به اقتصاد همدان کمکی شده باشد.
به هرحال نتایج این فصل پاس هم نوید از یک فصل غمبار برای هواداران و فوتبال دوستان همدانی میدهد. تا دیر نشده فکری به حال این تیم کنید و با همدلی و وفاق استانی دست به دست هم دهیم تا انشاالله در آخر فصل شاهد صعود تیم پاس به لیگ برتر باشیم و جشن صعود را برگزار کنیم.