گفتگو با كاظم اوليايي، درباره فوتبال ايران، انتقال پاس به همدان، الوند
فوتبال دولتي باتلاق است
- توضیحات
- نمایش از پنج شنبه, 04 ارديبهشت 1393 11:14
- دسته: مصاحبه
- بازدید: 768
سيد كاظم اوليايي احتمالاً معروفترين و پرنفوذترين همداني فوتبال ايران است. كسي كه در سطح اول فوتبال ايران چه در پاس تهران و استقلال و چه در فدراسيون مديريت كرده است. قبل از آخرين مسابقه پاس همدان با ايشان تماس گرفتيم ولي هر صحبتي را به پس از پايان ليگ دسته اول موكول كرد؛ چراكه نگران بازخورد نظراتش بر شرايط پاس همدان در بازي آخر بود.
به گزارش "همدان فوتبال"، اوليايي نگران فوتبال همدان است و بزرگترين مشكل آن را سياستهاي كلان ورزشي ميداند. سياستهايي كه به اعتقاد وي هنوز تا رسيدن به خصوصيسازي اصيل راه درازي پيش رو دارد.
از شما تقاضا دارم كوتاه و تحليلي بفرماييد وضعيت پاس و اينكه شما عوامل اصلي سقوط قهرمان آسيا را چگونه ميدانيد؟
خدمت شما عرض كنم پاس همدان جزئي از كل فوتبال ايران است. فوتبال ايران داراي مشكلاتي است و به شدت بيمار است. اين بيماري در پاس هم وجود دارد؛ زيرا ما نميتوانيم پاس را خارج از مجموعه فوتبال كشور بررسي كنيم. عمده مريضي فوتبال در كشور اين است كه ما هنوز تكليف ورزش و بویژه فوتبال را در اين مملكت روشن نكردهايم. 13 دوره به نام ليگ حرفهاي برگزار كردهايم و هنوز هم كه هنوز است نظرات كارشناسان درباره مشكلات فوتبال ما متضاد و بعضاً غير منطقي هستند.
اگر ممكن است مصداقی بیاورید.
بهترین مثال ، وضعيت پاس است. عدهاي همواره ميگویند كه چرا نيروي انتظامي تيمداري نميكند و عدهاي ميگويند چرا وزارت ورزش تيمداري ميکند. اگر تيمداري كردن به وسيله دولت خوب است، مرتبطترین قسمت دولت براي اين كار وزارت ورزش است كه درحوزه تخصص آن هم هست و اگر هم بحث اين است كه عدهاي ميگويند اگر دولت نبايد تيمداري كند، پس چرا ميگويند نيروي انتظامي و وزارت نفت بايد تيمداري كنند؟ اين نقص عمومي فوتبال كشور است كه يك بلاتكليفي عجيب و غريبي ايجاد كرده است. همين امر در حوزه استان هم وجود دارد. اگر مسئولان كه قطعاً در مقابل مردم مسئوليت و موقعيت دارند، بيتعارف ديدگاه خودشان را درباره پاس بیان كنند.
منظور از اعلام ديدگاه چيست؟ ادامه يافتن حضور پاس در همدان به نوعي اعلام ديدگاه مسئولان نيست؟
ببينيد مسئولان همدان بايد اعلام کنند كه آيا باشگاه پاس را براي استان يك مقوله مثبت فرهنگی ميدانند؟ اگر اينطور است برنامه مشخصي براي اين مقوله مثبت ارائه نمایند. كار سختي هم نيست. با كمك كارشناسان برنامهاي تهيه ميشود و مردم و مطبوعات هم در جريان قرار ميگيرند و روي آن بحث ميكنند و بر نقاط ضعف و قوت آن نظر ميدهند و بعد از تصویب اجرا میکنند. در سيستمهاي دموكراتيك كه مطبوعات ركن چهارم دموكراسي هستند، وظيفه نظارت و ارزشيابي بر دوش مطبوعات است كه بر برنامهها و مديريتها نظر دهند.
ولي اينكه اعلام نكنيم حضور پاس در همدان مثبت و مفید است يا خير، و بعد به تناسب شرايط و به سيلقه خودمان در موفقيتها سينه سپر كنيم و سياسيون را در رديف اول قرار دهیم و پس از اينكه تيم به مشكل برخورد و به كمك نياز داشت، كسي پاسخگو نباشد. نبود پاسخگويي در مسئوليت اداره پاس بزرگترين مشكل در استان ماست.
پس اينطور كه من متوجه شدم گلايه شما...
ببينيد اگر ما قصد گلايه داشته باشيم، بايد در ابتدا از نداشتن برنامه و بیمسئوليتی در استان گلایه کنیم.
اين مسئوليت را چه كسي بايد بپذيرد؟
مشخص است. نمايندگان مردم و بالاترين مقاماتي كه استان را اداره ميكنند. باز هم عرض ميكنم. اين سؤال بسيار کلیدی است كه بايد از نمايندگان و استاندار پرسيده شود كه به طور كلي مقوله حضور پاس در همدان از نظر آقایان مثبت است يا خير.
نكته مهمي كه به نظر من وجود دارد اين است كه بعضي دوستان بحث پاس را محدود به آدمهاي اجرايي آن ميكنند و به دنبال اين هستند كه اين افراد اجرايي توان اجرا داشتهاند و يا اينكه برنامه را درست اجرا كردهاند و يا خير. ولي اينجا يك سؤال فراموش ميشود. اين افراد دقيقاً چه چيز را بايد اجرا میکردند؟ کدام برنامه را؟
منظور شما از عوامل اجرايي پاس مشخصاً مديرعامل آن است؟
ببينيد وقتي مديرعاملي را منصوب ميكنيم، او دقيقاً چه چيز را بايد اجرا كند؟ اگر قرار بوده كه هر چيز را به سليقه خودش اجرا كند، هميني كه اجرا كرده به سليقه خودش بوده و توانش هم همين قدر است و بحثي نميماند. ولي اگر برنامهاي وجود دارد كه قرار بوده ايشان آن را اجرا كنند، ميتوان عملكرد ایشان را ارزيابي كرد. ولي مطمئن باشيد تا برنامه كلان و پذيرش مسئوليتهاي آن وجود نداشته باشد ارزشيابي كار آدمهاي اجرايي نه شدني و نه منطقي است.
بحثي كه اينجا ميتوان باز كرد اين است كه اولاً برنامه را چه كسي بايد طرح كند و آيا نظر شما اين است كه برنامهاي وجود ندارد كه مسئوليتي بر عهده گرفته شود؟ يا اينكه بيتجربگي همدان در تيمداري حرفهاي را دليل بر بيبرنامگي ميدانيد؟
آنچه مهم است، ضرورت است كه بايد احساس شود.
ببينيد مسئولان اصفهان پس از انقلاب ضرورت داشتن تيم فوتبال راتشخيص دادند و سالهاي سال است كه اصفهان با 2 تيم با قدرت تمام در فوتبال ایران حضور دارد.
يك زماني آقاي مرادي استاندار وقت همدان به دلايل نزديكي به نيروي انتظامي از اين فرصت استفاده كرد. نيروي انتظامي بهدرستي اعلام كرده بود كه وظيفهاش تيمداري نيست. 2 راه وجود داشته است؛ يا پاس منحل و يا واگذار شود. استان همدان هم داوطلب شد و مسئولیت پاس را به عهده گرفت. آيا همين الان هم مسئولان همچنان مسئولیت حضور پاس در همدان را میپذیرند؟ اگر واقعاً اينطور است پس برنامه ارائه دهند.
و اگر حضور را ضروری ندانند؟
ببينيد اين تيم همچنان مدعيان زيادي دارد. چون پاس يك وضعيت استثنايي دارد. خيليها با انتقال مخالف بودند و اننتقادات جدي دارند و ميگويند خودشان بهتر از مسئولان همدان ميتوانند آن را اداره كنند. اگر واقعاً فكر ميكنند حضور پاس ديگر ضرورتي ندارد، نگذارند افكار عمومي استان بيشتر از اين اذيت شود و هميشه آخر فصل بايد به نذر ونياز رجوع كنند تا پاس جايگاه خود را از دست ندهد.
دوست دارم كمي صريحتر صحبت كنيم. در ابتدا میخواهم بدانم نيروي انتظامي پاس را به همدان پيشنهاد كرد يا همدان خود پيشنهاد گرفتن پاس را ارائه داد؟
به صراحت عرض میکنم چون بحث انتقال پاس خدمتی بود به آن باشگاه و همچنین استان همدان. اجازه بدهيد سؤال شما را كمي باز كنم. ما در ابتدا فوتبالي آماتور و سنتي داشتيم. در مقطعي نيروي شهرباني سابق از اين ابزار ورزشي براي جذب نيروهاي توانمند و شاداب از میان نيروهاي موجود خود استفاده كرد.
به اين معنا كه ورزش بخشي از آموزش بود. همين اتفاق براي اداره برق هم صادق بود. بايد نيروها از لحاظ جسمي توانمند ميشدند. لذا فلسفه باشگاههای پاس و برق بهرهگيري از ورزش براي سلامت جسماني در راستای ادارههاي مورد نظر بود كه بیشک منطق درستي هم بود. اما وقتي كمكم فوتبال ما به سمت حرفهاي بودن پيش رفت، در اين وضعيت هم سازمانهاي بالادستي ديگر حضور دولت و نيروي انتظامي در ورزش را خلاف قانون ميدانستند و هم فلسفه وجودي نيروي انتظامي ديگر اين حضور را برنميتابيد.
چون به عنوان مثال بودجه و هزينه پليس بايد براي حفظ امنيت و حفاظت از اموال مردم خرج ميشد. در اين وضعيت چندين اتفاق ناگوار در كشور رخ داد و فرمانده نيروي انتظامي كمبود بودجه را دليل آن دانست.
چون مثلاً بیش از يك ميليارد براي مصطفي دنيزلي هزينه شده بود. گزارش اين موضوعات به مقامات بالا سبب شد كه دستور دادند ديگر نيروي انتظامي اجازه هزينه در فوتبال حرفهاي را نداشته باشد. اين اتفاق قبل از پاس براي عقاب ودر حال حاظر برای ملوان هم افتاده بود. پس نيروي انتظامي نخواست و نبايد هم كه تيمداري ميكرد.
تا اينجا درست. پاي همدان چگونه به اين تغيير سياست نيروي انتظامي باز شد؟
استاندار وقت همدان كه از دوستان فرماندهي نيروي انتظامي بود از این موضوع اطلاع پیدا کرد و این موضوع را با من مطرح كردند. در ابتدا براي نيروي انتظامي بسيار خوشحال شدم كه بعد از اين ميتوانست به وظايف ذاتي خود بپردازد. بنابراين با بررسي اوضاع به ايشان خبر دادم كه اين انتقال شدني است و مذاكرات با سازمان تربيتبدني و ديگر نهادها هم انجام شد.
پس نيروي انتظامي مستقيماً پيشنهادي به همدان داشت؟
عرض ميكنم در ابتد و قبل از هر اتفاقي نيروي انتظامي امكان اداره پاس را نداشت و اگر ما آن را نميگرفتيم ممكن بود پاس مثل پلياكريل اصفهان به انحلال كشيده شود یا به استان دیگری داده شود.
گزينههاي ديگري هم بودند؟
بله. حتي پيشنهادات خريد پاس هم زياد وجود داشت. شهرهاي ديگري هم بودند كه طالب بودند ولي در مجموع پاس به 8 هزار شهيد همداني هديه شد.
پيشنهاد خريد پاس يعني همان خصوصيسازي؟
ببينيد وقتي قرار شد كه نيروي انتظامي ديگر تيم اداره نكند، بر مبناي همان خصوصيسازي بود. زیرا بر طبق اصل 44 قانون اساسي بايد دولت و نيروي انتظامي از باشگاهداري كنار ميكشيدند.
فكر نميكنيد انتقال پاس به همدان كه در اختيار بخش دولتي قرار گرفت با خصوصيسازي در تناقض بود؟
وقتي بررسي اين انتقال را به بنده پيشنهاد دادند، من در نخست يك برنامه تدوين كردم. اين برنامه شامل 3 مرحله بود. آزادسازي از مديران دولتي، تجاريسازي و خصوصيسازي. پس برنامه اوليه انتقال پاس كاملاً در راستاي خصوصيسازي بود. اتفاقاً اختلافاتي هم اگر پيش آمد، از همين جا آغاز شد. چون آقايان در جهتي حركت كردند كه خلاف خصوصيسازي بود.
پاس به هر شكل به همدان منتقل شد ولي مسئوليت اداره آن با چه كسي بود؟
در ابتدا يك هيأت امنا در قالب سازمان مردم نهاد مسئوليت اداره كلان پاس را بر عهده گرفتند. اين سازمان 7 نفر و شامل استاندار، امامجمعه و 2 نماينده مردم همدان در مجلس به عنوان اعضاي حقوقي و 3 نفر كارشناس كه در حقيقت مديران ارشد و شناخته شده همدانی در سطح ملی بودند، به منزله اعضاي حقيقي در نظر گرفته شدند.
آقاي دكتر آقامحمدي، مهندس ميرولد معاون سياسي حال حاضر وزارت كشور و بنده. اين 7 نفر ساختار اوليه باشگاه را تشکیل دادند. بعد بايد هيأت مديره تشكيل ميشد و جهتي را شروع ميكرد كه كمكم پاس در زمینه مالی سر پاي خود بايستد. متأسفانه اين جهت باوجود قول مسئولان هيچوقت عملي نشد و ميديديم كه آقايان دوست داشتند با پولهاي مستقيم پاس را اداره كند. اختلافات از اينجا شروع شد.
دليل اين عملي نشدن خصوصيسازي مد نظر شما چه بود؟ آيا مسئولان با خصوصيسازي مخالف بودند؟
ببينيد آقايان هيچگاه عملاً اقدامات لازم را براي خصوصيسازي انجام ندادند چون اعتقادي به آن نداشتند. به اين معني كه مديريت ورزشي را چندان نميشناختند. بيشتر دنبال برد و باخت تيم و اظهار نظر درباره مربيان و چنان مسائلي بودند. در حالي كه اين برد و باختها طبيعي است. آنچه مهم است مديريت كلان صحيح و سالم است. با چنين نگاهي، پيروزی هم به دست ميآيد. پاس بايد از نظر اقتصادي روي پاي خودش ميايستاد ولي تزريق پول مانع اين كار ميشد.
منظور شما از آقايان دقيقاً چه كساني است؟
مستقيماً استاندار و نمايندگان كه نقش اساسي داشتند. ببينيد باز هم عرض ميكنم استاندار و نمایندگان مردم با شهامت به مردم همدان اعلام كنند پاس را براي جوانان همدان به عنوان يك مقوله مثبت فرهنگی ميخواهند يا خير.
اين دوگانگيها چندان جالب نيست كه وقتي در بين جوانان قرار بگيريم خود را حامي باشگاه پاس بدانيم و وقتي بايد كاری مهم براي پاس انجام دهيم، بگوییم كه امكانش وجود ندارد. اگر واقعاً نظر آقايان بر پاس مثبت است يك هيأت امناي كارشناسي تشكيل دهند تا خط و مشي پاس را دقيقاً مشخص كند و برنامه ارائه دهد.
آقاي مهندس آزاد ميگفتند كه ضرورتي نميبينند پاس در همدان باشد. آقاي كارخانهاي هم در همان زمان انتقال به من فرمودند كه ضرورتي به حضور خودشان در باشگاه پاس نميبينند كه پاس به همدان منتقل شود. همين تشخیص حضور بزرگترين پرسش ما از مسئولان است.
من از هر دوي اين آقايان ممنونم. چون صادقانه حرف خودشان را زدند. ولي بعضيها در ابتدا چندان موافق نبودند ولي وقتي ديدند اقبال عمومي به پاس درهمدان روي خوش نشان داده، از همه ماها جلوتر زدند و وقتي پاس به كمك نياز داشت آن را كمك نكردند.
بحث بعدي بر سر بودجه پاس است. در اين چند سال پاس از بودجه استان تأمين شده است. سؤال را واضح میپرسم؛ پاس بيپول است؟
ببينيد وقتي پاس به همدان آمد نهتنها نيروي انتظامي آن را به شهداي مردم همدان هديه كرد، بلكه تا 2 سال به پاس كمك مالي نيز ميكرد. در مورد بودجه استان هم كه شما ميفرماييد ابهاماتي وجود دارد. در اين كشور در ليگ حرفهاي 16 تيم اداره ميشوند و بودجه همه هم تأمين ميشود. اين بودجه از كجا تأمين ميشود؟ از اين قضيه مهمتر بهمريختگي و بينظمي است. همين امسال 160 ميليارد و 700 ميليون تومان مزايده تبليغات محيطي فوتبال حرفهاي براي ليگ آينده در نظر گرفته شده است. يعني اگر عادلانه تقسيم شود برای هر تيم حدود 10 ميليارد تومان. اين بجز تبليغات تيمي و پولي است كه صداوسيما ميپردازد.
ما متأسفانه درآمدزاييهاي فوتبال را در نظر نميگيريم. دليلش هم اين است که دولت مستقيم پول تيمداري ما را ميدهد. در فوتبال روز دنيا، ظرفيت درآمدزاييهاي بسيار بالايي دارد كه متأسفانه ما از آن استفاده نميكنيم. اين وضعيت مختص فوتبال همدان نيست. در همه كشور همين است.
برنامه شما برای اين درآمدزاييها كه ميفرماييد چه بود؟
مثلاً در مورد غار عليصدر. ما گفتيم غار عليصدر هرقدر كه سالانه درآمدزايي ميكند به همان ميزان به پاس اجاره داده شود. سپس كاري خواهيم كرد كه درآمد غار عليصدر چند برابر شود و ما از درآمد اضافه آنجا خودمان را تأمين خواهيم كرد. و يكسري كارهاي ديگر. موافقت شد ولی اقدام نشد.
نظر شما درباره شفافيت مالي در پاس چيست؟ اين كار را مفيد و يا اجرايي ميدانيد؟
اجازه بدهيم قبل از اين بحث يك نكته را عرض كنم. الان مباحثي مطرح ميشود درباره موضوع محرمانه بودن قراردادهاي فوتبال.
قوانين محرمانه در هر كشور را چه نهادي مشخص ميكند؟ محرمانه بودن، قوانين خاص خودش را دارد. هيچكس حق ندارد قرارداد خود را محرمانه بداند و سپس از شفافسازي فرار كند. من به عنوان يك كارشناس كه سالها در ورزش كار كردهام از همه سؤالي دارم: چرا بايد قراردادها زير نظر فدراسيون باشد؟ مگر قرارداد كاري بين 2 نفر، با هر رقمي نبايد در دفاتر رسمي ثبت شود؟ چرا بايد فدراسيون در اين زمينه دخالت كند؟
فكر نميكنيد به هر حال هر چيز در كشور بايد متولي خاص خود را داشته باشد؟ متولي فوتبال حال حاضر ايران فدراسيون فوتبال است.
اين سيستم مشكل دارد آقا. ما از فوتبال حرفهاي هيچ چيز ياد نگرفتهايم و فقط ادعاي آن را داريم. قرارداد بين يك باشگاه خصوصي و بازيكن بايد در دفاتر رسمي ثبت شود و نه جاي ديگر. فوتبال ما مانند باتلاقي است كه عامل اصلي آن حضور دولتيها در فوتبال است.
پس شما سقف قرارداد بين باشگاه و اشخاص را هم قبول نداريد.
سقف قرارداد كاملاً حرف غلطي است. هر باشگاه در ابتداي هر فصل بايد اعتبار و درآمد خود را مشخص كند. وقتي درآمدها و محقق شدن آن مشخص باشد، بايد براي هزينهها برنامه ريخت.
متأسفانه باشگاههاي دولتي ما نهتنها سودي ندارند كه فقط براي دولت هم بدهي و خرج ميتراشند. اين كار ايراد دارد. ايراد اصلي هم اين است كه شجاعت تفكيك از دولت نيست. اين شجاعت در اين چند سال گذشته نبوده و در آقاي گودرزي هم من نميبينم.
اگر امكان دارد به بررسي مشكلات پاس در يك سطح جزئيتر از كلان هم بپردازيم. من در سؤالاتم دوست داشتم از آقاي رمضاني مديرعامل هم صحبت كنيم. ولي حدس ميزنم شما ايشان را چندان مقصر ندانيد.
آقاي رمضاي يك عامل اجرايي باشگاه است. مانند آقاي صوفي يا ديگران. تأثيرگذاري اين آقايان در اجراي برنامههاي كلان باشگاه بسیار کم است. سياستهاي كلان در سطحي بالاتر گرفته ميشوند. بيانصافي است كه فقط مدیرعامل را مقصر بدانيم. چون با تمركز روي شخص مديرعامل ساختار كلان به فراموشي سپرده ميشود. مگر آقاي رمضاني بدون دعوت به پاس آمده است؟ اول بايد مالك و مديريت ستادي مشخص شوند.
ملاك ارزيابي من برنامهاي است كه به آقاي رمضاني ابلاغ كردهاند و سپس با عمكرد ايشان مقايسه كنم و نظر بدهم. وقتي نه برنامه منظم و نه بودجه شفافي وجود دارد، همه چيز سليقهاي ميشود.
با همه اين صحبتها راهكار عملي و اجرايي پيشنهادي شما براي پاس چيست؟
همين امروز مسئولان استان و پاس چند كار بايد انجام دهند. اول اينكه با شهامت اعلام كنند كه پاس را ميخواهند يا نه. اگر همچنان خواهان پاس باشند يك كارگروه فني تعيين كنند و اين كارگروه ظرف 15 روز برنامه دهد. مثلاً محل تأمين اعتبارات مشخص شود، نحوه اجراي كار مشخص شود.
اين برنامه را آقايان مطالعه كنند و براي تحليل و بررسي به كارشناسان ديگر و همچنين مطبوعات و رسانهها بدهند.
اين برنامه با كمك همه اصلاح و به نسخه عملياتي تبديل شود. بايد به كارشناسان اتكا كنيم. مگر مديران در تمام امور كارشناس هستند؟ مشكل نبود يك كارگروه كارشناسي و انتشارات برنامهها براي رسانهها و مردم است. همين اتفاق 5 سال پيش در فولاد خوزستان رخ داد و الان هم نتايج آن را ميبينند.
خواستم نظر شما را درباره الوند هم بدانم.
الوند مولود انرژي مثبت حضور پاس در همدان بود. الوند خيلي خوب رشد كرد و به نوعي شانه به شانه پدر حركت كرد. ولي قدر آن را ندانستيم. اگر برنامه داشتيم هم الوند را پرقدرت حمايت ميكرديم و هم پاس را به خوبي هدايت.
بايد مراقب اين ميبوديم كه الوند و پاس رقيب هم نباشند ولي متأسفانه گاهاً اين نكته فراموش شد و از اين رقابت الوند صدمه ديد. هرچند سقوط الوند يك فاجعه نبود. فوتبال پر از اين زيروبمهاست. حالا بايد الوند و پاس را به نحوي به هم وصل كرد و هر دو را مجموعاً رشد دهيم.
سؤال مهمي كه پيش ميآيد اين است كه مگر الوند خصوصي نبود؟ اين همه مشكلاتي كه آقاي يدي از آنها ناراضي است، در صورت خصوصي شدن پاس، يقه آن را هم نميگرفت؟
من كاملاً براي آقاي يدي احترام قائلم و از ايشان تشكر دارم. قدر امثال يدي بايد بيشتر دانسته شود. ايشان حق دارند ناراحت باشند. شما ميفرماييد الوند خصوصي بود، درست؛ ولي تيم خصوصي را نبايد حمايت كرد؟ نبايد حداقل امكانات را در اختيارش گذاشت؟
چون خصوصي است بايد از هر طرف به آن بار تحميل كرد و چوب لاي چرخ آن گذاشت؟ آقاي يدي كمك نشد. اميدوارم يدي فوتبال همدان را ترك نكند.
بياييد درباره آينده صحبت كنيم. استاندار جديد كاملاً به حمايت از پاس تأكيد دارد. نظر شما چسيت؟
اين صحبتها لازم است ولي كافي نيستند. آقاي نيكبخت اطلاعات و علاقه بسيار زيادي به ورزش دارد. ولي بايد ديد چقدر انرژي قرار است روي اين كار بگذارد. ايشان در استانهاي ديگر با ورزش عجين بوده و تعلق به رنگ خاصي هم دارد. اينها لازم هستند ولي كافي نيستند. آقاي نيكبخت بايد ضرورت را تشخيص و قدمهاي محكم بردارد. فوتبال استان بايد از اين حالت پژمردگي خارج شود. من با همه مشكلات اميد زيادي به فوتبال همدان دارم.
هرچند در مدتي كه به همدان برگشتم آزار زيادي ديدم ولي در عين حال اميدوارم. بايد برتري جوانان همداني با ورزش و اخلاق به بقيه ثابت شود.
پرسش آخرم را اينطور با شما در ميان ميگذارم. 7 سال پيش پاس به همدان آمد و شما يكي از تأثيرگذارترين افراد در آن انتقال تاريخي بوديد. با گذشت اين سالها و همه مشكلات همچنان از آن راضي هستيد و دفاع ميكنيد؟
از انتقال هنوز هم دفاع ميكنم و راضي هستم. ولي از سرنوشتي كه پيدا كرد نه. اين سرنوشتي نبود كه ما انتقالدهندگان اوليه به دنبال آن بوديم.
و آیا حضور شما امیدی به پذیرش مسئولیت مدیرعاملی را زنده کرده است؟
خیر. حقیر برای مدیرعاملی در پاس یا استقلال یا هر تیم دیگر آمادگی ندارم ولی هر کمکی و فکری که در توانم باشد برای موطن خودم همدان انجام میدهم.
منبع: همدان پیام